عاشقانه های من

فقط به عشق پرستو

عاشقانه های من

فقط به عشق پرستو

دوست داشتن آدم ها نمی تواند به مرتبه خدا بودن برسد اما بعد از خدا پرستو برای من سمبل عشق است و دوستش دارم...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دانلود جدیدترین رمان ها» ثبت شده است

۱۵
ارديبهشت

دانلود رمان عاشقانه آ مثل آریانا از فرزانه.ب

دانلود رمان عاشقانه


نام رماننام رمان :رمان آ مثل آریانا

نویسنده به قلم :فرزانه.ب

حجم رمانحجم رمان : ۲.۹۷ مگابایت پی دی اف , ۱.۱۹ مگابایت نسخه ی اندروید , ۱.۰۶ مگابایت نسخه ی جاوا , ۳۵۷ کیلو بایت نسخه ی epub

خلاصه رمانخلاصه ی از داستان رمان:

زیبایی درصورتی زیبانیست,
که پس ازمدتی رود وغبارپیری برجابماند.
زیبایی درقلب واعتقادات نهفته است,
همه دنیامخالف ان باشد,بازهم پابرجابماند…


فرمت رمان :فرمت رمان:pdf,apk,java,epub

download :دانلود رمان آ مثل آریانا از فرزانه.ب با فرمت pdf

download :دانلود رمان آ مثل آریانا از فرزانه.ب با فرمت apk

download :دانلود رمان آ مثل آریانا از فرزانه.ب با فرمت java

download :دانلود رمان آ مثل آریانا از فرزانه.ب با فرمت jad

download :دانلود رمان آ مثل آریانا از فرزانه.ب با فرمت java (پرنیان)

download :دانلود رمان آ مثل آریانا از فرزانه.ب با فرمت epub

* آدرس وبلاگ نویسنده: aryana15.blogfa.com

صفحه ی اول رمان:

امروزم مث همیشه بود.کسل کننده .یه صبحونه سرپایی خوردم وبدون خداحافطی ازخونه خارج شدم.امروزبدترین روزدنیاس ۱مهر.نه واسه اینکه حوصله درس ودانشگاه روندارم .خوب امروزبدبختیام شدت
میگره چون علاوه برکارکردن توکافه درسم بایدبخونم.
وقتی بابازنده بوداوضامون بهتربودولی متاسفانه سرطان بهش امان نداد. مامان هرازگاهی تو خونه مردم کارمیکنه.ولی اینابس نیس.واسه همینکه مجبورم کارکنم.باریئس کافه حرف زدم.اینکه یه کارنیمه وقت بهم بده.حقوقش خیلی نیس ولی بازم اگه چندماه جمع کنم میتونم شهریه خودموبدم حداقل…..
توهمین فکرابودم که نفهمیدم چطوروارددانشگاه شدم.
صدایی روشندیم .برام اشنابود.
اریانا!اریانا!
برگشتم سمتش ولی اصن مهلت نداد.پریدوبغلم کردم تازه فهمیدم مهرانس!!!!
مهرانه باخوش حالی:سیلاممممممم دلم واست تنگ شده.خوبی عزیزم؟
-وای مهرانه خدانکشتت.ترسوندیم.چه خبربیمعرفت!

مهرانه:چی؟من بیمعرفتم یاتو؟؟یه زنگی یه اسی. هیچی!
-خودتم میدونی کاردارم عزیزم.حالاباشروع دانشگاه برنامم فشرده ترم میشه. ولی توچی؟شماکلی وقت ازادداری خوب نامرد یه سرکه میتونی بهم بزنی.
مهرانه:خوب حالاببخشیدتکرارنمیشه سرورم!
-بی نمک.خوب چه خبر؟منظورم اقابردیاتونه!
تاگفتم بردیاسرخ شدوبالحن ادمای ستم دیده گفت:همش کارکارکار!این ادم نیس که دستگاهه!هروقت میگم بیابریم بیرون میگه کاردارم!میگم عزیزم تونمیخوای یه وقت خالی کنی میگه میخوام ولی کارم نمیذاره!اوفففففف!!!!
باخنده گفتم:بازتوهمون روداری.دورماکه کپکم سبزنمیشه!
مهرانه:مثلااگه سبزشه باهاش میپری؟؟؟
-هی!معلومه که نه.این همه دارم بدبختی میکشم تواین دانشگاه درس میخونم که باهرکی برم؟نوچ خانوم من توقعم خیلی زیاده.
هردومون خندیدیم وباهم ازپلهابالارفتیم.داخل کلاس شدیم و


  • احسان عشق
۰۹
ارديبهشت

رمان عاشقانه


نام رماننام رمان :رمان یلدا

نویسنده به قلم :م.مودب پور

حجم رمانحجم رمان : ۴.۳ مگابایت پی دی اف , ۱.۲۵ مگابایت نسخه ی اندروید , ۱.۱۱ مگابایت نسخه ی جاوا , ۴۳۵ کیلو بایت نسخه ی epub

خلاصه رمانخلاصه ی از داستان رمان:

داستان درباره ی پسری به اسم سیاوش هستش که عاشق دختر همسایه ی دوستش نیما میشه که با نیما رفاقت صمیمانه ای داره . از طرفی نیما هم ……


فرمت رمان :فرمت رمان:pdf,apk,java,epub

download :دانلود رمان یلدا از م.مودب پور با فرمت pdf

download :دانلود رمان یلدا از م.مودب پور با فرمت apk

download :دانلود رمان یلدا از م.مودب پور با فرمت java

download :دانلود رمان یلدا از م.مودب پور با فرمت jad

download :دانلود رمان یلدا از م.مودب پور با فرمت java (پرنیان)

download :دانلود رمان یلدا از م.مودب پور با فرمت epub

صفحه ی اول رمان:

ساعت حدود یازده صبح بود . تو دفتر پدرم، تو شرکت بودم که موبایلم زنگ زد . داشتم نقشه ای رو که برای یه ساختمون
کشیده و طراحی کرده بودم به پدرم نشون می دادم. ازش عذر خواهی کردم و تلفن رو جواب دادم.
بله، بفرمائین.
نیما الو سیاوش! برس که … بابام تِرِکید!
« آروم تو تلفن گفتم »
رو چک می کنیم. « فن ها » نیما الان وقت ندارم، نیم ساعت دیگه بهتت زنگ می زن. داریم با پدرم
نیما صدات درست نمی آد! دارین با بابات زن ها رو چک می کنین؟!
خفه شی نیما! زن نه ، فن!
نیما ول کن … بابای کچلت رو! می گم … بابام تِرِکید!
«. دیدم انگار داره جدی حرف می زنه! صداشم یه جور دیگه بود و هی قطع و وصل می شد! موبایلم درست خط نمی داد »
داری شوخی می کنی؟ بابام تِرِکید یعنی چه؟!
نیما مگه بابام کپسول گازه؟! می گم آپاندیس ش ترکید! کری مگه؟!
بابا این موبایل وامونده تو نقطه ی کوره!
نیما برنامه ی چی چی ت جوره؟!
اِه …! بذار برم تو اون یکی اتاق ببینم چی می گی!
نیما بری تو اجاق واسه چی؟! این چرت و پرتا چیه می گی؟!
پدرم چی شده سسیاوش؟ کیه پای تلفن؟
نیماس . می گه آپاندیس باباش ترکیده!
پدرم آپاندیس ذکاوت ترکیده؟! الآن کجاست؟ حالش چطوره؟!
اینجا موبایل خط نمی ده. بذارین برم اون اتاق.
« پدرم دنبالم اومد اون اتاق »


  • احسان عشق