عاشقانه های من

فقط به عشق پرستو

عاشقانه های من

فقط به عشق پرستو

دوست داشتن آدم ها نمی تواند به مرتبه خدا بودن برسد اما بعد از خدا پرستو برای من سمبل عشق است و دوستش دارم...

۰۳
آذر

خرید ساعت مردانه در فروشگاه اینترنتی نیپون

همانطور که می دانید اولین ساعت های مچی ساعت های مردانه بودند که برای اولین بار توسط یک خلبان به دست بسته شدند و در اروپا طرح های بسیار زیادی از آنها با موتور اتوماتیک ساخته شد.

با پیشرفت تکنولوژی ساعت ها با منبع تغذیه باطری هم به بازار آمدند که ابتدا از میکانیسم ساده ای برخوردار بودند که کم کم ساعت های کوارتز به بازار عرضه شدند.

ساعت های کوارتز دقیق تر و همینطور عمر باطری طولانی تری دارند که من به شما توصیه میکنم که ساعت های کوارتز رو بیشتر در نظر داشته باشید.

همینطور ساعت های اتومات با تربیون نیز تا امروز تولید می شوند و بدون نیاز به باطری و فقط با تکان دادن ساعت یا کوک کردن سرکوک شارژ می شوند که البته از ساعت های کوارتز بسیار گران تر هستند.

پیشنهاد ما خرید ساعت های اورجینال با قیمت خوب و گارانتی معتبر است که امروز ساعت های برند بیگوتی و دنیل کلین را در سبد محصولات گروه نیپون داریم.

ما همیشه به شما بهترین را ارائه میکنیم چون شما لایق بهترین ها هستید.

 

  • احسان عشق
۲۸
مهر

این روزها نام ساعت بیگوتی ایتالیا را زیاد می شنوید !

شاید بهتر باشه در مورد این ساعت ها بهتر براتون توضیح بدم ، ساعت هایی با درجه کیفی بالا و گارانتی اعجاب انگیز که همه رو شوکه کرده!

به عنوان کسی که میخواد یه ساعت خوب یا عمر طولانی و قیمتی منطقی بین قیمت های بالای این روزهای ساعت تهیه کنه بهتون توصیه میکنم که مدل های متنوع ساعت بیگوتی در نیپون شاپ را بهتر بررسی کنید 

 

این ساعت ها دو سال گارانتی بی قید و شزط تعویض دارن یعنی اگر تا دو سال هر اتفاقی برای موتور ، بدنه یا باطری این ساعت ها بیافته ساعت به طور کلی تعویض خواهد شد و ساعت جدیدی تحویل خواهید گرفت 

 

به واقع پشمااااااااااااااااااااااااااااااام 

 

همچین چیزی رو تو ایران فکر نکنم تا به حال تجربه کرده باشید و این اولین برند ساعت در ایران هستش که از ساعت هاش انقدر مطمئن که داره 2 یال گارانتی بی قید و شرط میده ، من این ساعت ها رو بی قید و شرط دوست دارم امیدوارم که شما هم مثل من باشید

 

در آخر بهترین فروشگاه برای خرید ساعت مچی زنانه و ساعت مچی مردانه رو بهتون معرفی میکنم 

این شما و این : فروشگاه ساعت نیپون

  • احسان عشق
۲۵
آبان

 
وزش نسیم شبانگاهی ابر های خاکستری را به میل خود به هر سو می برد و ازروی ستاره های روشن شب عبور می داد. صدای جیرجیرک ها سکوت باغ را می شکست و در میان شاخ و برگ درختان می پیچید. نگاه بیقرارش به آسمان دوخته شده بود و از ته دل دعا می کرد. فردا نتایج امتحانات اعلام و سرنوشت مانیمعلوم میشد. همان که همیشه با نگاهی شیطنت بار دلش را لرزانده و وجودش راآکنده از عشق و نیاز نموده بود. اما راز این عشق پنهان هنوز آشکارنشده زیرا خودش نخواسته بود. دور و بر مانی را آنقدر دلبران زیبا و عشوه گر,گرفته بودند که نمی گذاشتند او دیده شود.

 

دختر های طناز و شیرین زبان چناناو را سرگرم می کردند که وجود بیمار او هر روز بیش از پیش نا دیده گرفتهمی شد. آنها خویشاوند بودند اما او غریبه ای تنها بیش نبود. البته با اینوضع کنار آمده بود و سرنوشت نامعلوم خود را همانگونه که بود پذیرفته بود.می دانست دیر یا زود باید به پدر و مادر مرحومش بپیوندد. پس همان بهتر کهاز احساس درونش آگاه نمی شد. مخصوصا او که تمام آرزویش بود. قلبش از اینعشق پنهان چنان لبریز شده بود که اندیشیدن به او، تماشا کردنش از دور وثبت این لحظه های عاشقانه را برای خود کافی می دانست. نفس عمیقی کشید وچشم هایش را بست و برای آخرین بار زیر لب دعا کرد:
- ای خدای مهربون! کمک کن مانی عزیز من تو کنکور قبول بشه، آمین.
اشعه های گرم خورشید برصورتش تابید و از چنگال خواب رهایش کرد. لبخندی زد و به مادر جون سلامکرد. او هم با همان لبخند مهربان همیشگی گفت:
-سلام دختر قشنگم! امروز حالت چه طوره؟





   دانلود از لینک اول ( سرور : پیکو فایل )






گرد آوری شده توسط داستان سرا

منبع : انجمن پیچک

فرمت : 
PDF





در صورت خرابی در لینک های دانلود و بروز هر نوع مشکل به ما گزارش دهید

  • احسان عشق
۲۲
آبان

نمیدانم کجای دنیایی همچنان تنهایی یا با کسی دوستی یا ازدواج کرده ای ولی به وسعت تمام نگفته های دوستت دارم ، دوستت دارم و میخواهم که روزی تو را دوباره ببینم و به این روزهای سخت فراغ پایانی بدهم. پس از 7 سال با هم بودن تنهایم گذاشتی و تنها حرفت این بود که تنهایی بهتر است.

 

روزگار غربیسب است نازنین!!!

روز و روزگارت شاد و بودت در زیر سایه پروردگار مداوم ، دوستت دارررم heart

  • احسان عشق
۲۲
آبان

ساعت مچی زنانه

ساعت مچی ابتدا جهت استفاده فقط برای خانم ها در نظر گرفته شدند و آقایان از ساعت آویز استفاده میکردند.

ساعت مچی زنانه اولیه با قطر بسیار کوچک بیشتر شبیه به دستبند در دسترس بودند و به همین علت بیشتر مشابه دستبند جلوه مینمودند. با پیشرفت صنعت مد و لباس ساعت زنانه با قطر بیشتر و همینطور رنگبندی بیشتر به بازار عرضه شدند.

امروز ساعت مچی زنانه با ظرافت و کیفیت بالا تولید میگردد. برند مطرح جهانی همچون : رولکس ، امگا ، کارتیه ، تیسوت ، امپریو آرمانی ، لویی ویتان و … این صنعت مد را با جدیت تمام دنبال می کنند و همواره ساعت های با کیفیتی در این راستا تولید میگردد.

دنیای گسترده مد و لباس در جهان همواره دستخوش تغییرات زیادی میشود که با توجه به سلایق خاص ایرانی بعضی از این ساعت ها به کشور عزیزمان وارد میگردند و سالانه هزاران ساعت مچی در این بستر به فروش میرسد. ما نیز در این تغییرات همراه شما خواهیم بود

گروه نیپون با هدف ارتقای سطح مد جامعه ایرانی تصمیم به واردات بعضی از ساعت های خاص و لاکچری در جهت خرید خانمهای با سلیقه ایرانی نموده است که با قیمتی مناسب کیفیتی بالا را به همراه داشته اند. سعی و تلاش این مجموعه همواره بر این است که بهترین ساعت مچی زنانه همراه با بهترین اکسسوری ها را به خانم های محترم عرضه دارد. از این رو از شما متشکریم که با حضور خود در سایت مجموعه ، نسبت به خرید ساعت مچی با کیفیت با قیمت مناسب اقدام مینمایید.

  • احسان عشق
۱۵
ارديبهشت

دانلود رمان عاشقانه آ مثل آریانا از فرزانه.ب

دانلود رمان عاشقانه


نام رماننام رمان :رمان آ مثل آریانا

نویسنده به قلم :فرزانه.ب

حجم رمانحجم رمان : ۲.۹۷ مگابایت پی دی اف , ۱.۱۹ مگابایت نسخه ی اندروید , ۱.۰۶ مگابایت نسخه ی جاوا , ۳۵۷ کیلو بایت نسخه ی epub

خلاصه رمانخلاصه ی از داستان رمان:

زیبایی درصورتی زیبانیست,
که پس ازمدتی رود وغبارپیری برجابماند.
زیبایی درقلب واعتقادات نهفته است,
همه دنیامخالف ان باشد,بازهم پابرجابماند…


فرمت رمان :فرمت رمان:pdf,apk,java,epub

download :دانلود رمان آ مثل آریانا از فرزانه.ب با فرمت pdf

download :دانلود رمان آ مثل آریانا از فرزانه.ب با فرمت apk

download :دانلود رمان آ مثل آریانا از فرزانه.ب با فرمت java

download :دانلود رمان آ مثل آریانا از فرزانه.ب با فرمت jad

download :دانلود رمان آ مثل آریانا از فرزانه.ب با فرمت java (پرنیان)

download :دانلود رمان آ مثل آریانا از فرزانه.ب با فرمت epub

* آدرس وبلاگ نویسنده: aryana15.blogfa.com

صفحه ی اول رمان:

امروزم مث همیشه بود.کسل کننده .یه صبحونه سرپایی خوردم وبدون خداحافطی ازخونه خارج شدم.امروزبدترین روزدنیاس ۱مهر.نه واسه اینکه حوصله درس ودانشگاه روندارم .خوب امروزبدبختیام شدت
میگره چون علاوه برکارکردن توکافه درسم بایدبخونم.
وقتی بابازنده بوداوضامون بهتربودولی متاسفانه سرطان بهش امان نداد. مامان هرازگاهی تو خونه مردم کارمیکنه.ولی اینابس نیس.واسه همینکه مجبورم کارکنم.باریئس کافه حرف زدم.اینکه یه کارنیمه وقت بهم بده.حقوقش خیلی نیس ولی بازم اگه چندماه جمع کنم میتونم شهریه خودموبدم حداقل…..
توهمین فکرابودم که نفهمیدم چطوروارددانشگاه شدم.
صدایی روشندیم .برام اشنابود.
اریانا!اریانا!
برگشتم سمتش ولی اصن مهلت نداد.پریدوبغلم کردم تازه فهمیدم مهرانس!!!!
مهرانه باخوش حالی:سیلاممممممم دلم واست تنگ شده.خوبی عزیزم؟
-وای مهرانه خدانکشتت.ترسوندیم.چه خبربیمعرفت!

مهرانه:چی؟من بیمعرفتم یاتو؟؟یه زنگی یه اسی. هیچی!
-خودتم میدونی کاردارم عزیزم.حالاباشروع دانشگاه برنامم فشرده ترم میشه. ولی توچی؟شماکلی وقت ازادداری خوب نامرد یه سرکه میتونی بهم بزنی.
مهرانه:خوب حالاببخشیدتکرارنمیشه سرورم!
-بی نمک.خوب چه خبر؟منظورم اقابردیاتونه!
تاگفتم بردیاسرخ شدوبالحن ادمای ستم دیده گفت:همش کارکارکار!این ادم نیس که دستگاهه!هروقت میگم بیابریم بیرون میگه کاردارم!میگم عزیزم تونمیخوای یه وقت خالی کنی میگه میخوام ولی کارم نمیذاره!اوفففففف!!!!
باخنده گفتم:بازتوهمون روداری.دورماکه کپکم سبزنمیشه!
مهرانه:مثلااگه سبزشه باهاش میپری؟؟؟
-هی!معلومه که نه.این همه دارم بدبختی میکشم تواین دانشگاه درس میخونم که باهرکی برم؟نوچ خانوم من توقعم خیلی زیاده.
هردومون خندیدیم وباهم ازپلهابالارفتیم.داخل کلاس شدیم و


  • احسان عشق
۱۴
ارديبهشت

با تو بودن به من آرامشی می دهد که بی تو بودن را برای جهنم می کند

.

.

.

.

دوستت دارم

.

.

.

.

بگو چرا ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟

.

.

.

.

دوست داشتن بهانه نمی خواهد ، تو تمام منیی ، با من باش :-*

  • احسان عشق
۱۴
ارديبهشت
دانلود رمان عاشقانه آرشیدا از مهدیه مرسلویی

دانلود رمان عاشقانه




نام رماننام رمان :رمان آرشیدا

نویسنده به قلم :مهدیه مرسلویی

حجم رمانحجم رمان : ۵.۸۴ مگابایت پی دی اف , ۱.۲۴ مگابایت نسخه ی اندروید , ۱.۱۱ مگابایت نسخه ی جاوا , ۴۳۵ کیلو بایت نسخه ی epub

خلاصه رمانخلاصه ی از داستان رمان:

اَه چی می گه این . همه غم و غصه ی آدم یادش می یاد . اِبی هم آدم فرصت طلبی ها …. فقط فرصت طلب نبوده کمم داشته آخه کجاش تو این زمونه می شه آدم

عاشق باشه .همشم گیر داده یا من اونو لمس کنم یا اون منو ،بابا برادر، اَخَوی بیخیال شو دیگه. ای بی حیا یعنی چی بدون مرز با من باش آقا من درسته بابام انگیلیسی

بوده اونم از نوع نظامیش… اما مامانم ایرانی بوده اونم از نوع اصیلش بعدم میگن حلال زاده به داییش می ره داییمم که حتما ایرانی بوده مگر اینکه من

فرمت رمان :فرمت رمان:pdf,apk,java,epub

download :دانلود رمان آرشیدا از مهدیه مرسلویی با فرمت pdf

download :دانلود رمان آرشیدا از مهدیه مرسلویی با فرمت apk

download :دانلود رمان آرشیدا از مهدیه مرسلویی با فرمت java

download :دانلود رمان آرشیدا از مهدیه مرسلویی با فرمت jad

download :دانلود رمان آرشیدا از مهدیه مرسلویی با فرمت java (پرنیان)

download :دانلود رمان آرشیدا از مهدیه مرسلویی با فرمت epub

صفحه ی اول رمان:

منو حالا نوازش کن ، که این فرصت نره از دست

شاید این آخرین باره ، که این احساس زیبا هست

منو حالا نوازش کن ، همین حالا که تب کردم

اگه لمسم کنی شاید ، به دنیای تو برگردم

هنوزم میشه عاشق بود ، تو باشی کار سختی نیست

بدون مرز با من باش…..

( نوازش ابی )

اَه چی می گه این . همه غم و غصه ی آدم یادش می یاد . اِبی هم آدم فرصت طلبی ها …. فقط فرصت طلب نبوده کمم داشته آخه کجاش تو این زمونه می شه آدم

عاشق باشه .همشم گیر داده یا من اونو لمس کنم یا اون منو ،بابا برادر، اَخَوی بیخیال شو دیگه. ای بی حیا یعنی چی بدون مرز با من باش آقا من درسته بابام انگیلیسی

بوده اونم از نوع نظامیش… اما مامانم ایرانی بوده اونم از نوع اصیلش بعدم میگن حلال زاده به داییش می ره داییمم که حتما ایرانی بوده مگر اینکه من ……… ای خاک تو

سرت آرشیدا با این فکرات ،تن مامانم تو گور لرزید ، مامان جونم ببخشید ،خوب کجا بودم آها

پس منم یک ایرانیم

اوا خاک بر سرم چرا همه دارن این طوری نگام میکنم . وای من چرا وایسادم ، دستم چرا مشت به سمت بالا

همون دست مشت کردمو باز کردمو کوبوندم تو سرم حقمه بازم من فکرامو بلند گفتم یاخدا صاحابش اومد

مهماندار با اون لباسای شیک و تمیزش داشت می یومد سمتم وای چه کفشای خوشگلی داره منم از اینا می خوام

مهماندار:خانم چه خبرتونه ، الان هواپیما می خواد بشینه شما نه تنها کمربندتونو نبستین تازه ایستادین و آی پدتونم خاموش نکردین بفرمایید بشینید کمی ملاحظه کنید

لطفاً

من: چشم اثرات دوری از وطن

  • احسان عشق
۱۴
ارديبهشت

دانلود آهنگ جدید از مسیح و آرش AP به نام گلا رو آب میدم

با لینک مستقیم

  • احسان عشق
۱۱
ارديبهشت


رمان عاشقانه


نام رماننام رمان :رمان بنفشه

نویسنده به قلم :mahtabi22

حجم رمانحجم رمان : ۹.۲۲ مگابایت پی دی اف , ۱.۳۳ مگابایت نسخه ی اندروید , ۱.۱۹ مگابایت نسخه ی جاوا , ۴۹۲ کیلو بایت نسخه ی epub

خلاصه رمانخلاصه ی از داستان رمان:

داستان درباره ی دختر بچه ای ۱۲ ساله ست که پدر مادرش از هم دیگه جدا شدن مادر او که از جوانی بیماری افسردگی داشته پس از بدنیا اومدن بنفشه در بیمارستان روانی بستری میشه و پدرش از مادرش طلاق میگیره اون که بنفشه رو مقصر میدونسته نسبت به بنفشه هیچ توجهی نداره و همین باعث میشه که این دختر در مسیر زندگی گمراه بشه و خوب از بد رو تشخیص نده، تا اینکه با ورود دوست صمیمی و شریک پدرش یعنی سیاوش ۳۵ ساله به زندگی اونها احساسات جدیدی در بنفشه شکل میگیره و……


فرمت رمان :فرمت رمان:pdf,apk,java,epub

download :دانلود رمان بنفشه از mahtabi22 با فرمت pdf

download :دانلود رمان بنفشه از mahtabi22 با فرمت apk

download :دانلود رمان بنفشه از mahtabi22 با فرمت java

download :دانلود رمان بنفشه از mahtabi22 با فرمت jad

download :دانلود رمان بنفشه از mahtabi22 با فرمت java (پرنیان)

download :دانلود رمان بنفشه از mahtabi22 با فرمت epub

صفحه ی اول رمان:

اسمم بنفشه ست، دوازده سالمه، کلاس اول راهنماییم، هنوز دوره ی ماهانه ام شروع نشده، ولی این دلیل نمیشه که بزرگ نشده باشم. از خیلی ازین دخترهای لوس و ننر هم بزرگتر و خانم ترم. درسته بابام همش بهم می گه اه برو اونور بچه، اه چه بچه ی اعصاب خورد کنی، اما من که خودم می دونم بچه نیستم، شما فکر می کنی خانم بودن به سن و ساله؟ یا به قد و هیکله؟ تازه من خیلی هم ریزه میزه نیستم، اگه یه بار بیاین کلاسمون می فهمین که از خیلی از همکلاسیام قدم بلندتره. خانم معلممون منو میز سوم نشونده. دوستم نیوشا بهم گفته سال دیگه همین موقع منم بالغ میشمو دوره ی ماهانه دارم، اون موقه دیگه کسی نمی تونه بهم بگه کوچولو، نیوشا خودش کلاس پنجم بالغ شده، من می دونم برم کلاس دوم راهنمایی دیگه بزرگ میشم، پس دیگه بهم نگین خانم کوچولو

یک نفس حرف زده بود. آن هم در مقابل سوال یکی از آن زنان آنچنانی، که هر شب به همراه پدر جوانش وارد خانه اشان می شدند: خانم کوچولو اسمت چیه

  • احسان عشق